تکنیک های مصاحبه (۲)

ساخت وبلاگ

تکنیک های مصاحبه (۲)

تکنیک های مصاحبه (۲)

درسنامه - سالی آدامز - وینفورد هیکس

سؤال های هدایت کننده و حدسی

از آنجایی که سؤاا های هدایت کننده پاسخ های کوتاه دارند می توان آن ها را زیر مجموعه سؤال های بسته دانست.

<<شما چطور عکس العمل نشان دادید؟ خشمگین شدید؟>>

<<چقدر پول دزدیده شده است؟ 250 میلیون؟>>

<<آیا تصادف زمانی اتفاق افتاد که آن ها از رستوران خارج می شدند؟>>

نگاه ها نسبت به سؤال های هدایت کننده کمی منفی است، اما این نوع سؤال ها در صحبت های روزمره همیشه استفاده می شوند و اگر مصاحبه کننده بتواند ارتباط خوبی با مصاحبه شونده برقرار کند، این سؤال ها هم می تواند پاسخ خوبی به دنبال داشته باشد.

از این منفی تر، می تواند سؤال حدسی باشد، که زیرمجموعه سؤال های بسته قرار می گیرد. مثل این سؤال ها:

<<چه اتفاقی افتاد که بالاخره از کتک زدن همسرتان دست برداشتید؟>>

<<با اتوبوس رفتید یا مترو؟>>

در این مورد اگر فرض و حدس شما درست باشد، این نوع سؤال هم به خوبی جواب می گیرد. گاهی اوقات باید مصاحبه را با مهارت خاصی پیش برد و این نوع سؤال برای این منظور کمک می کند. بهترین حالت این است که حدس شما درست از آب در آید، که البته باید با توجه به اطلاعات قبلی و صحبت های پیشین فرد باشد. در بدترین حالت ممکن است حدس شما اشتباه باشد که با تصحیح ساده سؤال، مسئله حل می شود.

همچنین سؤال حدسی را می توان به صورت غیرمستقیم پرسید:

<<شما چند بلیط نیاز دارید؟>>

به جای:

<<شما بلیط نیاز دارید؟>>

<<چند شکایت علیه این شرکت انجام شده است؟>>

به جای:

<<آیا شکایتی علیه این شرکت انجام شده است؟>>

اما فراموش نکنید که در هر صورت، از این نوع سؤال ها نباید زیاد استفاده شود تا روند مصاحبه دچار اختلال و بی اعتمادی نشود.

تکنیک های مصاحبه :

درسنامه - ترجمه فصل <<تکنیک های مصاحبه>> از کتاب <<مصاحبه برای روزنامه نگاران>> نوشته سالی آدامز و وینفورد هیکس


کوتاه، ساده، واضح

اولین نکته در انجام مصاحبه توانایی برقراری ارتباط است، از این رو سؤال کوتاه بهتر از سؤال بلند، سؤال ساده بهتر از سؤال پیچیده و سؤال واضح بهتر از سؤال مبهم است. اگر بعد از انجام مصاحبه بار دیگر باز گردید و سؤال هایی که پرسیده اید را مرور کنید، به ایرادهای سؤال ها پی خواهید برد. این کار کمک خواهد کرد که بار دیگر سؤال ها را متناسب با مقتضیات مصاحبه و مصاحبه شونده تنظیم کنید.

اگر در مصاحبه به دنبال جزئیات زیاد هستید، با دقت از سؤال های کلی شروع کنید و بعد به سراغ سؤال های جزئی تر بروید. این نکته زمانی اهمیت پیدا می کند که سوژه حساسیت خاصی دارد و مصاحبه شونده احتیاط بیشتری در پاسخ دادن به سؤال ها به خرج می دهد. سؤال های بلند و پیچیده در صورتی که بلافاصله بعد از یک سؤال کلی پرسیده شوند، فورا برای مصاحبه شونده ای که زیاد تمایل به مصاحبه ندارد، یا وقت برایش تنگ است، مشخص می شود که سؤال های جزئی بیشتری در ادامه خواهد آمد! بنابراین کم کم باید به سراغ سؤال های جزئی تر رفت. به این سؤال کلی دقت کنید:

<<آیا تا به حال کامبوج بوده اید؟>>

<<بله، نزدیک به شش ماه... و من واقعا آن جا را دوست داشتم...>>

خوب، اکنون می توان به سراغ سؤال های جزئی رفت؛ در مورد وضعیت حمل و نقل، بهداشت، غذا و چیزهای دیگر در این کشور. بنابراین همیشه سعی کنید سؤال های کلی را ابتدا بپرسید، سپس به سراغ سؤال های جزئی بروید.

مرز مصاحبه و بازجویی

رویکردی در مصاحبه وجود دارد که به مصاحبه کننده توصیه می کند در طول مصاحبه مواضع مختلفی بگیرد، از نقش مامور تحقیق گرفته تا یک بازجو، و حتی یک قاضی. اما فراموش نکنید که مامور تحقیق معمولا پنهانی کار می کند، بازجو ممکن است دست به شکنجه بزند و قاضی هم از افراد بخواهد برای صحت ادعای خود قسم یاد کنند. بنابراین بهتر است به هیچ وجه به سمت چنین رویکردهایی متمایل نشوید. همیشه سعی کنید رو در رو، چشم در چشم و کاملا بی ریا مصاحبه را انجام دهید. نه خود را ببازید، نه خود را بیش از حد بزرگ نشان دهید.

آنتونی هوواردز از روزنامه نگاران معروف روزنامه تایمز می گوید: <<روزنامه نگارانی که خود را در قامت وکیل مدافع مردم می بینند و در این راه دست به ارعاب و تهدید مصاحبه شونده می زنند، برای روزنامه نگاری هیچ قدم مثبتی بر نمی دارند.>> انتقال آرامش به مصاحبه شونده، بسیار مفیدتر خواهد بود. این بهترین راه برای به اصطلاح حرف کشیدن از مصاحبه شونده است.

زیرکی به خرج دهید

کلایو جیمز معتقد است، حالت تخاصم به خود گرفتن، <<کاملا بی فایده است، حتی زمانی که با دشمن واقعی خود مصاحبه می کنید. اگر من از رونالد ریگان پرسیده بودم: آیا شما در هالیوود برای اف بی آی جاسوسی می کردید؟ او هیچ جوابی به من نمی داد. اما من سؤالم را اینگونه مطرح کردم: تهدید کمونیست ها در هالیوود تا چه حد جدی بود؟ و او همه چیز را برای من تعریف کرد!>> بنابراین با توجه به حساسیت موضوع و شخصیت مصاحبه شونده باید سؤال را انتخاب کرد.

اگر در حال مصاحبه در مورد موضوعی حساس هستید - مثل پول، روابط جنسی، روابط انسانی، تحصیلات - دستپاچه نشوید و سعی کنید پیش داوری را کنار بگذارید. این عکس العمل پیام های منفی به مصاحبه شونده القا می کند و او نیز دستپاچه و عصبی می شود. رک باشید اما از کلمات کنایه آمیز استفاده نکنید.

آنچه بارها شاهد آن بوده ایم این است که، روزنامه نگارانی که قصد داشته اند راجع به موضوعات حساسی مانند مواردی که اشاره شد مصاحبه کنند، و در عین حال فکر می کرده اند مصاحبه سختی در پیش خواهند داشت، در انجام مصاحبه موفق عمل نکرده اند. بنابراین، حتی در مصاحبه با افراد شاخص و در مورد موضوعات مهم، اعتماد به نفس داشته باشید.

سؤال های مفید

بعضی سؤال های معمولی در مواردی بسیار مفید واقع می شوند و استفاده از آن ها معمولا جواب می دهد؛ حتی می توان آن ها را به عنوان سؤال های آغازین استفاده کرد. به این سؤال ها دقت کنید:

<<بهترین/بدترین .... برای شما چیست؟>>

<<اگر دو دقیقه زمان برای صحبت در تلویزیون در اختیار شما قرار می گرفت، ...>>

<<چه کسی بیش از دیگران شما را تحت تاثیر قرار داده است؟>>

همیشه دقت داشته باشید که این سؤال ها را به زبان خود و آن گونه که مناسب شرایط است، بپرسید.

اگر مصاحبه شونده ای، از کلمه های نامفهوم استفاده می کند و شما نیاز به ساده شدن جمله های او دارید، این سؤال مناسب است:

<<خوب، اگر بخواهید این موضوع را برای یک فرد عادی توصیح دهید، چه می گویید؟>>

یا برای مصاحبه با یک فرد موفق:

<<برای افرادی که ابتدای راه هستند، چه توصیه ای دارید؟>>

در مصاحبه ای سیاسی، ممکن است فرد ادعایی جنجالی مطرح کند:

<<مدرکی هم برای این گفته خود دارید؟>>

یا مصاحبه با یک مدیر موفق:

<<چطور توانستید شرکتی به این بزرگی را به این جا برسانید؟>>

اگر مصاحبه شونده به نحوی برخورد می کند که نشان دهد وقت تنگ است و قصد رفتن دارد:

<<آیا سؤال های من شما را خیلی کسل کرده است؟>>

این سؤال گاهی باعث می شود موفق شوید از مصاحبه شونده چند دقیقه بیشتر وقت بگیرید.

اگر مصاحبه شونده از جواب دادن به سؤال شما طفره می رود:

<<خوب، پس به این ترتیب، من این جواب شما را به معنی "بله" در نظر می گیرم.>>

اما برخی مجلات هم معمولا یک سری سؤال های عمومی را در مصاحبه های خود با افراد مختلف مطرح می کنند:

<<معمولا چه کتاب هایی را در قفسه کنار تخت خود نگه می دارید؟>>

<<چه چیزی باعث می شود، شما واقعا عصبانی شوید؟>>

<<اگر به اندازه کافی پول در اختیار شما قرار می گرفت، برای مردم جهان / شرکت خود / شهر خود / روستای خود چه کاری انجام می دادید؟>>

<<شعار شما در انجام کارها چیست؟>>

<<فکر می کنید تا 5 سال آینده چه اتفاقی برای شما بیفتد؟>>

<<شما چطور از دام ناامیدی فرار می کنید؟>>

<<چه چیزی باعث می شود احساس کنید آدم مهمی هستید؟>>

<<مهم ترین درسی که در زندگی گرفته اید، چیست؟>>

<<قهرمان زندگی شما کیست؟>>

<<اگر بخواهید در سه کلمه خود را توصیف کنید، چه می گوید؟>>

<<اگر می دانستید فردا قرار است بمیرید، امروز چه می کردید؟>>

تکنیک های مصاحبه :

سؤال سخت را چگونه مطرح کنیم؟

درسنامه - ترجمه فصل <<تکنیک های مصاحبه>> از کتاب <<مصاحبه برای روزنامه نگاران>> نوشته سالی آدامز و وینفورد هیکس

خبرنگاران حرفه ای این توانایی را دارند که تقریبا از هر کسی هر سؤالی که می خواهند را بپرسند و جواب قانع کننده خود را هم بگیرند. در این جا مهم رویکردی است که خبرنگار برای پرسیدن سؤال خود اتخاذ می کند. حتی می توان سؤال های تند و تیز و ناراحت کننده را با اتخاذ رویکرد درست، پرسید. برخی سؤال ها برای مصاحبه شونده آزاردهنده هستند، اما حتی این گونه سؤال ها را هم می توان در جریان مصاحبه پرسید.

فرد مصاحبه شونده باید به نوعی به شما احساس نزدیکی پیدا کند و این تنها به رویکردی که شما در مصاحبه در پیش می گیرید، بستگی دارد. فرد مقابل باید به این احساس دست پیدا کند که می تواند به شما اعتماد کند.

شروع خوب

اگر قصد دارید سؤالی بپرسید که فکر می کنید مصاحبه شونده تمایلی به پاسخ دادن به آن ندارد، با ملایمت سؤال خود را مطرح کنید و در صورتی که احساس کردید باعث عصبانیت فرد مقابل شده اید، فورا عقب نشینی کنید - حتی اگر لازم می بینید، معذرت خواهی کنید - و بعدا بار دیگر به سراغ این موضوع بروید.

اگر قصد دارید سؤالی را بپرسید که واقعا حدس می زنید دردسر ساز شود، آن را تا انتهای مصاحبه نگه دارید، یعنی زمانی که تقریبا تمام سؤال های خود را پرسیده اید و تقریبا مصاحبه تمام شده است؛ حال اگر اتفاقی هم بیافتد زیاد اهمیت ندارد، چرا که شما مصاحبه تان را انجام داده اید.

البته برخی از روزنامه نگاران با تجربه نظر دیگری دارند. آن ها می گویند بهتر است سؤال سخت و چالشی را همان ابتدای مصاحبه پرسید. صرف نظر از این که، این سؤال پاسخی به دنبال خواهد داشت یا نه، این کار باعث می شود مصاحبه شونده بعد از آن، احساس راحتی بیشتری کند و به صحبت های خود ادامه دهد.

در رابطه با این دو مورد، نکته این است که آیا مصاحبه شونده از قصد شما برای پرسیدن سؤال یا سؤال های سخت و چالشی آگاه است یا خیر. اگر از قصد شما خبر دارد و هر لحظه منتظر این است که سؤال خاصی پرسیده شود، بهتر است روش دوم اتخاذ شود، تا تمام مصاحبه فدای یک سؤال نشود، اما اگر این گونه نیست، همان روش اول بهتر جواب می دهد.

اشاره قبل از پرسش

در این زمینه به گونه ای دیگر نیز می توان عمل کرد. در بیشتر موارد بهترین راه برای پرسیدن یک سؤال تند و یا حتی ناراحت کننده این است که پیش از پرسیدن سؤال، به مصاحبه شونده بگویید که قصد دارید سؤالی بپرسید که ممکن است قدری سخت/ناراحت کننده/تند/گستاخانه باشد. این جا است که مصاحبه شونده تا حدی مجبور می شود به سؤال شما پاسخ دهد.

رویکردهای دیگر

اول: سؤال را به ساده ترین شکل ممکن مطرح کنید.

این نکته در مورد مصاحبه شونده های محتاط و خبره از اهمیت بیشتری برخوردار است.

<<امکان دارد توضیح دهید که چرا برنامه گسترش کارخانه را اجرایی نکردید؟>>

در این سؤال هیچ کلمه یا عبارتی مبنی بر انتقاد از مصاحبه شونده استفاده نشده است. بدون کلمات اضافی، بدون جزئیات زائد، بدون اشاره به هیچ منبع بیرونی، بدون موضع گیری و به ساده ترین شکل ممکن سؤال مطرح شده است. این رویکرد، مصاحبه شونده را در شرایطی قرار می دهد که نمی تواند از زیر پاسخ به سؤال شما شانه خالی کند.

دوم: سؤال را غیر مستقیم و از زبان دیگران بپرسید.

<<منتقدین می گویند، شرکت شما همیشه به دنبال راه هایی است که بتواند از پرداخت مالیات فرار کند - پاسخ شما در مورد این گونه صحبت ها چسیت؟>>

این رویکرد به شما این امکان را می دهد که سؤال تان را - اگرچه ناراحت کننده باشد - بپرسید. از سوی دیگر، مصاحبه شونده هم پاسخ به این پرسش را فرصتی برای جواب دادن به انتقادهای موجود علیه خود می بیند.

سوم: لحن خود را تلطیف کنید. حمله خود را با تعریف و تمجید شروع کنید.

<<فیلم شما در جشنواره امسال نامزد دریافت 5 جایزه بود و تا کنون در گیشه هم بسیار موفق عمل کرده است، اما در مورد سرقت ادبی که در رابطه با فیلمنامه شما مطرح شده است، چه توضیحی دارید؟>>

چهارم: سؤال را طوری مطرح کنید، مثل اینکه موضوع زیاد مهم و ناراحت کننده ای نیست.

<<من می خواهم کمی شیطنت به خرج بدهم و از دریچه ای دیگر به اوضاع نگاه کنم. این سؤال همیشه برای من وجود داشته که با توجه به عملکردی که پیش از این داشته اید، چطور باز هم نامزد ریاست شدید؟>>

پنجم: از سؤال های جدا و تقریبا نامربوط در کنار هم استفاده کنید.

<<شما معمولا مدیر منضبطی هستید و در وزارتخانه اجازه نمی دهید کسی از اموال دولتی استفاده شخصی کند. درست می گویم؟>>

خبرنگار پاسخ این سؤال را قبل از پرسیدن آن می داند، اما بعد از این سؤال است که سؤال اصلی را مطرح می کند:

<<پس چرا فرزندانتان را با استفاده از امکانات دولتی به سفر خارجی فرستاده اید؟>>

اتخاذ رویکرد در مصاحبه از اهمیت بالایی برخوردار است و مهم این است که خبرنگار بتواند سؤال های خود را، حتی سخت ترین و تندترین آنها را، به نحوی مطرح کند که پاسخ آن را نیز دریافت کند.

تکنیک های مصاحبه :

شوخی چقدر، تمجید تا کجا؟

درسنامه - ترجمه فصل <<تکنیک های مصاحبه>> از کتاب <<مصاحبه برای روزنامه نگاران>> نوشته سالی آدامز و وینفورد هیکس


شوخی

برخورد خوب با مصاحبه شونده به او کمک می کند در طول پرسش و پاسخ ها احساس آرامش بیشتری داشته باشد. در بیشتر مصاحبه ها خوش برخوردی و شوخی، به خوبی جواب می دهد، مگر این که مصاحبه شونده موقعیتی داشته باشد که امکان شوخی کردن با او نباشد. در مورد استفاده از شوخی در مصاحبه ها هیچ قانون خاصی وجود ندارد و هیچ کتابی نمی تواند در این مورد به شما کمک کند، اگر توانایی شوخی کردن دارید، حتما از این توانایی خود استفاده کنید. این برخورد، به پیشبرد مصاحبه کمک می کند و ابتکار عمل را به دست شما می دهد. البته در مورد شوخی کردن حتما توجه داشته باشید به موقع باشد و آن را طوری انجام دهید که توهینی به مصاحبه شونده نشود.

تعریف و تمجید

معمولا در طول مصاحبه یکی از نکاتی که باعث نگرانی می شود این است که تا چه حد می توان از مصاحبه شونده تعریف و تمجید کرد. از طرفی ممکن است باعث شود فرد بیش از اندازه خود را دست بالا بگیرد. گاهی هم ممکن است، گارد فرد را باز کند، و این درست زمانی است که بهتر می توان مصاحبه را پیش برد.

به طور مثال اگر مصاحبه شونده کتابی نوشته است، در صورتی که وقت دارید کتاب را مطالعه کنید و در غیر این صورت، کتاب را مروری کنید و اطلاعاتی جانبی در رابطه با آن بیابید. بنابراین در طول مصاحبه می توانید گذری به کتاب او بزنید:

<<من واقعا کتاب شما را دوست دارم، خصوصا آن بخشی که در مورد....>>

<<بعضی از جمله های شما در این کتاب واقعا انسان را تحت تاثیر قرار می دهد...>>

جمله هایی از این قبیل را امتحان کنید، حتی اگر واقعا کتاب شما را تحت تاثیر قرار نداده باشد! البته به طور کلی تعریف واقع بینانه بهترین حالت تعریف است. علاوه بر این، اظهار نظر محبت آمیز به طور حتم بهتر از عدم اظهار نظر است. بالاخره در مورد مصاحبه شونده، می توان نکته ای را یافت که در مورد آن به تعریف از او پرداخت.

تمام افرادی که در بین عموم دارای جایگاهی هستند، به نوعی به تعریف و تمجید هم نیاز دارند، چرا که معروف بودن برای این افراد مهم است. بنابراین در مورد این افراد، اگر فکر می کنید می توانید جمله ای به عنوان تعریف و تمجید به کار ببرید، حتما این کار را بکنید.

تکنیک های مصاحبه :

سماجت در مصاحبه

درسنامه - ترجمه فصل <<تکنیک های مصاحبه>> از کتاب <<مصاحبه برای روزنامه نگاران>> نوشته سالی آدامز و وینفورد هیکس
تصور کنید رویکرد شما نسبت به مصاحبه شونده بدون نقص باشد، اما با این وجود نسبت به میزان اطلاعاتی که در اختیار شما قرار می گیرد، رضایت کافی ندارید، یعنی مصاحبه شونده پاسخ درست و مناسب به سؤالات نمی دهد چه باید کرد؟ در این جا تکنیک هایی را در اختیار شما قرار می دهیم تا در مواردی که میزان اطلاعات بدست آمده به اندازه کافی نیست، از آن ها استفاده کنید. استفاده از این تکنیک ها تنها زمانی به خوبی جواب می دهد که در زمان مناسب از آن ها استفاده کنید. بحث مدیریت خبر بسیار پیچیده است و گاهی جایی را نیز باید برای شکست گذاشت، اما این به معنای تسلیم شدن تمام و کمال نیست - هر چند گاهی تسلیم شدن هم در کار است.

سماجت به خرج دهید

اگر مصاحبه کننده تمایلی به پاسخ به سؤالی ندارد، ممکن است بخواهید به سراغ سؤال بعدی بروید. این برای شما چیزی شبیه به همان شکست است، مگر این که به عمد این کار را انجام داده باشید تا بعدا باز آن را مطرح کنید. شما آنجا هستید که مصاحبه بگیرید، بنابراین دوباره سؤال را مطرح کنید. ممکن است این بار کمی با ملایمت بیشتر و به صورت غیرمستقیم بتوانید سؤال را بپرسید و به جواب برسید. به او بگویید که این فرصتی مناسب برای روشن شدن قضایا و رفع شایعات است. سعی کنید ضمن سماجت، از هر نوع تاکتیکی که می توانید استفاده کنید و با خوش رویی مصاحبه شونده را به حرف بکشانید.

اجازه دهید فرد به صحبت هایش ادامه دهد

خونسردی خود را حفظ کنید و اجازه دهید مصاحبه شونده به صحبت هایش ادامه دهد. ممکن است با چند سؤال اولیه مشخص شود که فرد تمایلی به پاسخ دادن به این سؤال ها ندارد، بنابراین موقعیت سؤال ها را به گونه ای تغییر دهید که فکر می کنید مصاحبه شونده تمایل دارد در مورد آن ها صحبت کند. اجازه دهید صحبت هایش را ادامه دهد. اگر مناسب است، کمی خنده هم به بحث اضافه کنید. زمانی که یخ صحبت های فرد باز شد، به سراغ سؤال های اصلی بروید.

حدس بزنید

این تکنیک بیشتر در مورد آمار و ارقام به کار می آید. وقتی فرد تمایلی به ارائه آمار دقیق ندارد، می توان عددی را حدس زد و منتظر عکس العمل فرد ماند.

<<- هزینه های ما بیش از نیم میلیون دلار است.>>

<<- یعنی چیزی بیش از 600 تا 700 میلیون؟>>

عکس العمل و پاسخ مصاحبه شونده به تجربه او بستگی دارد. اگر جواب داد: <<بله>>، عدد بعدی را بگویید:

<<یعنی بیش از 800 تا 900 میلیون؟>>

ممکن است پاسخ این باشد:

<<ما ترجیح می دهیم در مورد رقم دقیق بودجه صحبت نکنیم.>>

در جواب باز هم یک حدس بزنید:

<<یعنی ممکن است رقم بودجه شما چیزی بین 1 تا 2 میلیون دلار باشد؟>>

در صورتی که باز هم جواب مثبت بود، به حدس زدن و پیشنهاد عدد و رقم ادامه دهید تا به رقم صحیح برسید. اما در صورتی که با ممانعت فرد روبرو شدید، دیگر ادامه ندهید. در این جا دقت به عکس المل های فرد مصاحبه شونده، به خصوص زبان بدن (body language)، می تواند کمک کند.

نارضایتی خود را ابراز کنید

یکی از تکنیک های مؤثر برای تشویق مصاحبه شونده برای صحبت کردن و ارائه اطلاعات بیشتر، این است که نارضایتی خود را از شرایط نشان دهید. این کار را باید با زیرکی خاصی انجام داد. اگر دفترچه یادداشت و خودکار در دست دارید، مثلا می توانید دفترچه را ببندید یا خودکار را داخل جیب بگذارید تا فرد متوجه شود از طفره رفتن های او در پاسخ به سؤالات راضی نیستید.

نمونه شدیدتر آن این است که مثلا دستگاه ضبط صوت خود را خاموش کنید. حتی در ادامه می توانید به سردبیر، یا دبیر سرویس و یا حتی به خودتان لعنت بفرستید، اما به یاد داشته باشید این کار را با ملایمت انجام دهید:

<<نه، این نشد، این اصلا خوب نیست. می توانیم دوباره شروع کنیم؟>>

<<این فایده ندارد، سردبیر با دیدن این مصاحبه حتما مرا خواهد کشت. می شود کمی بیشتر وارد جزئیات شویم؟>>

<<من جدا امید داشتم در مصاحبه با شما چیزی بهتر از این ها دستگیرم شود.>>

و یا حتی:

<<شک نکیند با این وضع، من کارم را از دست می دهم. ممکن است اطلاعات قوی تری به من بدهید - خواهش می کنم!>>

مصاحبه شونده را تهدید کنید که طفره رفتن او را درج می کنید

اگر فرد پاسخ سؤال خاصی را نمی دهد، اشاره کنید که در مصاحبه درج می کنید که وی از پاسخ دادن طفره رفته است. البته این مورد بسیار به میزان اعتبار رسانه متبوع شما بستگی دارد. این تکنیک در مورد افراد کم تجربه تر بیشتر جواب می دهد. به هر حال ارزش امتحان را دارد.

از شایعه استفاده کنید

گاهی اوقات می توانید در صورتی که فرد به سؤال شما پاسخ نمی دهد، خود در مقام پاسخ به سؤال، از یک شایعه استفاده کنید. البته فراموش نکنید که برای این کار، از قبل باید شرایط را فراهم کرده باشید.

<<اما من شنیده ام که، شرکت شما به شدت تحت حمایت نمایندگان دمکرات مجلس است.>>

در این جا اگر اطلاعاتی در این زمینه داشته اید و اینگونه صحبت کرده باشید، فرد دو راه دارد، یا قبول می کند و یا تکذیب. حتی در صورت تکذیب باز هم جا برای ادامه صحبت در این باره وجود دارد.

نبایدها

- سعی کنید در مصاحبه خودتان را به رخ فرد مصاحبه شونده نکشید. هدف اولیه شما به دست آوردن اطلاعات و پاسخ سؤال ها است. این کار، حس این که در مرکز توجه هستند، را از آن ها می گیرد.
- اولین، معمولی ترین و دم دست ترین سؤالی که به ذهن می رسد را نپرسید. این سؤال ممکن است به ذهن هر کس دیگری هم بیاید.
- مصاحبه شونده را با حرف هایتان آزار ندهید. این کار بازخورد منفی دارد.
- آنچه را می توانسته اید با تحقیقات خود در مورد موضوع یا فرد مصاحبه شونده بفهمید، در قالب سؤال نپرسید.
- از همه مهم تر این سؤال را نپرسید: <<احساستان چیست؟>>

فن بیان...
ما را در سایت فن بیان دنبال می کنید

برچسب : تکنیک های مصاحبه,تکنیک های مصاحبه استخدامی,تکنیک های مصاحبه دکتری,تکنیک های مصاحبه حضوری,تکنیک های مصاحبه انگیزشی,تکنیک های مصاحبه بالینی,تکنیک های مصاحبه روانپزشکی,تکنیک های مصاحبه با بیمار,تکنیک های مصاحبه و مشاوره,تكنيك هاي مصاحبه استخدامي, نویسنده : dsetarederakhshanardabil13690 بازدید : 218 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 0:36